مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’یکی از آبادیهای چارمحال اصفهان است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 261). و در فرهنگ جغرافیایی آمده است: ’دهی از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهر کرد که در هزارگزی شمال باختر شهرکرد و 2 هزارگزی راه پل زمان خان به شهرکرد واقع است. کوهستانی و معتدل است و 302 تن سکنه دارد. آبش از زاینده رود و قنات. محصولش برنج، بادام کشمش و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’یکی از آبادیهای چارمحال اصفهان است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 261). و در فرهنگ جغرافیایی آمده است: ’دهی از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهر کرد که در هزارگزی شمال باختر شهرکرد و 2 هزارگزی راه پل زمان خان به شهرکرد واقع است. کوهستانی و معتدل است و 302 تن سکنه دارد. آبش از زاینده رود و قنات. محصولش برنج، بادام کشمش و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
رنگارنگ. رنگ برنگ. به لونهای مختلف. به رنگهای گوناگون. ملون به الوان مختلف. گوناگون: از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ. خسروانی. هم از آشتی راندم و هم ز جنگ سخن گفتم از هر دری رنگ رنگ. فردوسی. ز اسب و ستام و ز خفتان جنگ ز یاقوت و هر گوهر رنگ رنگ. فردوسی. همان جوشن خویش و خفتان جنگ به خروارها دیبۀ رنگ رنگ. اسدی. سیاهبرگ گل رنگ رنگ گوناگون ز باد مشکین برهم زنان علم بعلم. سوزنی
رنگارنگ. رنگ برنگ. به لونهای مختلف. به رنگهای گوناگون. ملون به الوان مختلف. گوناگون: از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ. خسروانی. هم از آشتی راندم و هم ز جنگ سخن گفتم از هر دری رنگ رنگ. فردوسی. ز اسب و ستام و ز خفتان جنگ ز یاقوت و هر گوهر رنگ رنگ. فردوسی. همان جوشن خویش و خفتان جنگ به خروارها دیبۀ رنگ رنگ. اسدی. سیاهبرگ گل رنگ رنگ گوناگون ز باد مشکین برهم زنان علم بعلم. سوزنی
عدل عدل. باربار. بقچه بقچه: دوصد جامه و زیور رنگ رنگ بسنجیده و ساخته تنگ تنگ. شمسی (یوسف و زلیخا). تنگ شکر حدیث ترا بندگی کند کاندر عبارت تو شکر هست تنگ تنگ. سوزنی. در پلۀ ترازوی اعمال عمر ما طاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ. سوزنی. بخشنده ای که بخشد و بخشید بی دریغ دینار بدره بدره و دیبای تنگ تنگ. سوزنی. تا اسب تنگ بسته نگیرم ز مدح میر نگشایم از خرک جرس هجو تنگ تنگ. سوزنی. از چمن انگیخته گل رنگ رنگ وز شکر آمیخته می تنگ تنگ. نظامی. ، بسیار فراوان. (ناظم الاطباء) ، سخت متصل و پیوسته. بسیار نزدیک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من ازو عمری ستانم جاودان او ز من دلقی رباید رنگ رنگ. ؟
عدل عدل. باربار. بقچه بقچه: دوصد جامه و زیور رنگ رنگ بسنجیده و ساخته تنگ تنگ. شمسی (یوسف و زلیخا). تنگ شکر حدیث ترا بندگی کند کاندر عبارت تو شکر هست تنگ تنگ. سوزنی. در پلۀ ترازوی اعمال عمر ما طاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ. سوزنی. بخشنده ای که بخشد و بخشید بی دریغ دینار بدره بدره و دیبای تنگ تنگ. سوزنی. تا اسب تنگ بسته نگیرم ز مدح میر نگشایم از خرک جرس هجو تنگ تنگ. سوزنی. از چمن انگیخته گل رنگ رنگ وز شکر آمیخته می تنگ تنگ. نظامی. ، بسیار فراوان. (ناظم الاطباء) ، سخت متصل و پیوسته. بسیار نزدیک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من ازو عمری ستانم جاودان او ز من دلقی رباید رنگ رنگ. ؟
یکی از مستعمرات انگلیس در جنوب شرقی سرزمین چین است که در شرق رود مروارید و در 90میلی جنوب کانتن قرار دارد. 391 کیلومتر مربع وسعت و قریب دو میلیون نفر جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی وبستر)
یکی از مستعمرات انگلیس در جنوب شرقی سرزمین چین است که در شرق رود مروارید و در 90میلی جنوب کانتن قرار دارد. 391 کیلومتر مربع وسعت و قریب دو میلیون نفر جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی وبستر)